گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
احکام جوانان
جلد دوم
جوان و دوران بلوغ .


نخستين گام
يـكـى از آگاهيهاى بسيار مهم در زندگى جوان , قبل از شناختن محيط و پديده هاى پيرامونش , آشنايى با خود است .
توجه به خويشتن و آگاهى به خود يكى از شگفتيهاى نظام آفرينش است , زيرا انسان علاوه بر علم و آگاهى به اشيا و ديگران , درباره خود آگاهى وتوجه حضورى ((2))
دارد و در عين حال مى تواند تـوجـه خـود را بـه شـخصيت خويش متمركز سازد و رفتار و كردار خود را مورد ارزيابى و تحليل قـراردهـد, حتى بهتر از يك پديده خارجى خود و رفتار خود را مورد مطالعه و تجربه و جستجوى علمى قرار دهد.
اطـلاعات علمى كه انسان از خارج دريافت مى كند, ممكن است همراه با خطا و اشتباه باشد, ولى درباره خود خطا نمى كند.
درايـن بـاره قـرآن مى فرمايد: انسان نسبت به نفس خود آگاهى دارد, اگرچه (براى خطاهايش ) عذرتراشى كند ((3)).
انـسـان وقـتـى باطن خويش را شناخت و اصلاح كرد, رفتارى كه ازاو صادر مى گردد نيز اصلاح مى شود.
جـوان داراى اين قدرت خواهد بود كه در برابر موفقيتها و يا شكستهاى زندگى , خود را نبازد و با تـقـويـت ايـمان و توكل به خدا باعزمى راسخ , درحوادث به جلو گام بردارد, زيرا غرور در نتيجه موفقيت يا نوميدى در نتيجه شكست , هر دو براى وى خطرناك است .
بـنـابر اين , جوان عزيز! اگر شما مى خواهيد در زندگى خوشبخت و سعادتمند باشيد, بايد از هم اكنون خود را بررسى كنيد و ببينيد چه معايب ونقايصى داريد, سپس كوشش كنيد كه آنها را يكى پس از ديگرى برطرف نماييد.
بـايـد بـدانـيـد كـه گذشتن از مرحله كودكى و وارد شدن به دوران بلوغ و جوانى , چندان آسان نيست , بلكه اين راه پر فراز و نشيب بايد همراه با آگاهى و مراقبتهاى لازم طى شود.
مـطـالـعـه درباره زندگى رهبران بزرگى كه منشا خدماتى به انسانها بوده اند و آنان را به سوى دانش و عدالت و خداپرستى هدايت كرده اند, ما را به اين نكته آگاه مى سازد كه اين گونه افراد از جـمله كسانى بوده اند كه دوران حساس بلوغ را به سلامتى و پاكى پشت سر گذاشته و ايام جوانى را آگاهانه سپرى كرده و از قدرت جوانى شان بيشترين استفاده را نموده اند.
آنـان شـيـوه اى را بـرگـزيـده انـد كـه استعدادهايشان را در جهت كمال , شكوفا كرده و همواره وجودشان براى خود و ديگران منشا خير و بركت بوده است .
انديشيدن و دقت كردن در زندگى دانشمندان و رهبران اجتماعى و دينى و پيامبران بزرگوار به جـوان كـمك مى كند كه چگونه در موقعيتها و مراحل مختلف زندگى عمل نمايد تا استعدادهاى خود را شكوفا سازد.
اما كسانى كه مبدا فساد و گمراهى براى خود و ديگران گرديده اند, بيشتر افرادى بوده اند كه در دوران مـهم بحرانى بلوغ , انحراف و آلودگى فراوان پيدا كرده و بكلى شخصيتشان از هم متلاشى شده است .
بـنابر اين عدم اطلاع و آگاهى جوان به مسائل حساس دوران بلوغ , موجب اختلال روانى و تزلزل در شخصيتش گرديده و درنهايت آينده اى مبهم وتاريك در انتظارش خواهد بود.
آينده نگرى .
شـما در آينده اوقات فراغت زيادى در پيش داريد و هر وقت , فرصت دست دهد, حق داريد از آنها استفاده نماييد, ولى چگونه , چطور و با چه هدفى ؟ كارهاى جدى و مهمى در پيش داريد, از جمله مـعاشرت با دوستان و همسالان , رفت و آمد با خويشاوندان و طرز رفتار با آنان , انتخاب رشته هاى تـحصيلى , پيدا كردن موقعيتهاى اجتماعى مناسب و موفقيت در آن ب و خلاصه روزى فرا مى رسد كه بايد به فكر ازدواج و تشكيل خانواده وتربيت فرزند باشيد.
البته ممكن است در زندگى شما پيشامدهاى ديگرى نيز رخ دهد.
(نوميدى و دلتنگى در كارها, اندوه و غم و بيمارى ب) حتما شما تاكنون طعم شكست و نوميدى را چـشـيـده ايد, اين نوميدى و غمها در دوران جوانى ,معمولا خيلى ناگوار است , زيرا شما اين طور احـسـاس مـى كنيد كه تنها شما ناراحت و غمگين هستيد و تصور نمى كنيد كه صدها انسان ديگر درزندگى خود, همواره با اين ناملايمات روبه رو مى شوند.
پـيـشـامدهاى ناگوار, بطور ناگهانى و غير منتظره در زندگى انسان رخ مى دهد, اين حقيقتى اسـت كـه نمى توان منكر آن شد, ولى اين پيشامدها وناگواريها در فرهنگ و جهان بينى ما معنا و مفهوم خاصى دارد و به عنوان يك حادثه گنگ و بى هدف مطرح نيست ((4)).
يـك جـوان بـا ايمان , با بينش صحيحى كه درباره خود و اين رويدادها دارد, حوادث و رويدادهاى غير اختيارى را, به عنوان يك پل و نردبان ترقى ووسيله آزمايش الهى ك كه كمال و رشد و سعادت او در گرو آن است ك تلقى مى كند و با عبور آگاهانه از آن , آينده تابناك خود را رقم مى زند.
حـوادث و پـيـشـامـدهـايـى كه در دوران حساس جوانى انسانهاى بزرگ كاز رهبران اجتماعى و مذهبى , همچون امام خمينى , شيخ ‌انصارى , علامه طباطبايى گرفته تا دانشمندان علوم طبيعى , چـون انـيـشـتين , اديسون , پاستور كرخ مى دهد, همه گوياى اين حقيقت است كه اينان با درك درسـت وبـينش صحيحى كه درباره ناگواريها داشته اند, به نحو شايسته اى با آن برخورد كرده و پيروزمندانه از آن گذشته اند.
بـطـور كـلـى بايد دانست كه اگر ما داراى هدف و اعتقادى صحيح وعاقلانه باشيم , آن هدف در زنـدگى به ما آرامش و دلگرمى مى دهد ونيز به ما نيرومى بخشدو ما را با پشتكار زياد وارد معركه زنـدگـى كـرده و بـه جـلـو مـى رانـد و در پـايـان , شـادمانه با موفقيتى تمام به آن هدف دست خواهيم يافت .
واقع بينى .
متاسفانه اين تمايل در بيشتر ما وجود دارد, كه كسالت و تنبلى خود را ناديده گرفته و شكست در كارها را به گردن ديگران و يا پيشامدها بيندازيم ونقايص و معايب خودمان را به حساب نياورده و در صدد برطرف كردن آن نباشيم .
تجربه نشان داده است كه ما هميشه مايل هستيم كارها را آن طور كه دلمان مى خواهد, ببينيم , نه آن طور كه هستند.
دوسـت نداريم درباره معايب و نقايص خودمان اندكى بينديشيم , در حالى كه تفكر درباره كارها و نقايص آن , موجب جلوگيرى از تكرار خطا دركارهاى بعدى ما خواهد شد و با اين تلقى هر روز كه از عمرمان مى گذرد, يك قدم در جهت كمال و بى نقصى به پيش مى نهيم .
بـه هـمـيـن جـهـت است كه حضرت على (ع ) مى فرمايد: شناخت خويش بالاترين و سودمندترين شناخت هاست ((5)).
حتى شناخت آفريدگار جهان را منوط به شناخت خويش دانسته اند ((6)).
چـون تـا انـسان خود را نشناسد و انگيزه ها و خواسته هاى درونى خويش را بطور صحيحى تحليل نـكـنـد و بـا هـدف آفـريـنـش در اين جهان آشنا نگردد,نمى تواند مسائل زندگى خود را درست ارزيابى كند يا درباره آنها قضاوت صحيح داشته باشد